1-آن چيست كه بي زبان سخن مي گويد بي پرده ز كار اين و آن مي گويد با آن كه در او نيست نه دندان و نه لب بي هدف ره مي برد با قلب خون
2- چيست آن ، كز چشمه اي آيد برون مي شود از سنگ سختي سر نگون مدتي بر دشت خشكي چون برفت بيرون و درون شهر جايي دارد
3- آن چيست كه ارغوان قبايي دارد مانند دم موش پايي دارد. گرد است و مدور است و تاجش بر سر صد پاره تنش ، ولي ز يك پايه نگون 4- آن چيست كه روز مي نمايد شبگون همچون دل عاشقان فرو ريزد خون چون دست به او نهي ز اندازه فزون اندر وسطش كشتي قير اندوده
5- جامي است در او آب خوش و آسوده بر جاي نشسته و جهان پيموده كشتي باني در آن به رنگ دوده خود جامه همي بافد و او باشد عريان
6-آن چيست كه خودريسد و خود بافد جامه پوست در پوست گرد يكديگر
7- چيست آن گرد گنبد بي در رخش از آب ديده گردد تر هر كه بگشايد اين معما را گاهي حلال و طيب ، گاهي حرام مطلق
8- آن چيست گرد و كوچك ، آويز و معلق گرد است و دراز و در ندارد
9-آن چيست كه پا و سر ندارد جز نام دو جانور ندارد اندر شكمش ستارگانند اندام ظريف چون صنوبر دارد
10-آن چيست قباي زرد در بر دارد تلخ است ولي طعمي چو شكر دارد زرد است و معطر آيد به مشام با هزاران سوار مي گرديد
11- چيست آن پادشاه هفت اقليم آمد و فوج شاه در پيچيد ناگهان يك سوار زرد نقاب چار پاست ، نه كه گاو است
12- سخت است , نه كه سنگ بيابان گرد است ، نه كه مرد است تخم ريز است ، نه كه مرغ است كليد آهنين قفلش گشايد
13- كدام است گنبدي كه در ندارد ز هر بچه دو صد مادر بزايد هزاران بچه دارد در شكم بيش كه ندارد به آشيانه قرار
14- چيست آن مرغ آتشين منقار و قنا عذاب النار ؟ شب و روز اندر آب مي گويد سرخ و سبز و سپيد پوشيده
15- چيست آن لعبت پسنديده با دو صد احترام خوابيده ؟ در ميان دو كاسه چوبين رخت سيه و سبز كلاهي دارد
16- آن چيست كه در برگ پناهي دارد من در عجبم كاين چه گناهي دارد؟ پوستش بكنند و سينه اش چاك كنند گر آب تني كني، تنش آب شود
17- آن چيست كه در سه و قت كمياب شود گر سرد شود ، زندگي از سر گيرد؟ گر گرم شود گريه كند تا ميرد از خمي هر دو سر به هم دارد
18- اين چه باشد كه پشت خم دارد صد مني را به پشت بر دارد ؟ وزن او نيست خود به صد مثقال پرنيان پيكر و آهن دل و فولاد پر است ؟ 19-آن چه مرغيست تا اوج هوا رهسپراست كاندرين صحرا بديدم يك عجايب جانور
20-يك معما از تو پرسم اي حكيم پر هنر پاي او مانند اره ، شير سينه، اسب سر مور چشم ومار دم كركس پرو عقرب شكم نيم پر شد پر تهي ، يعني چه چيز ؟
21- يك معما با تو دارم، اي حكيم با تميز مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال من است
22-بلبل اين باغم واين باغ بستان من است هر كه حل كرد اين معما پيرو استاد من است استخوانم نقره و اندر شكم دارم طلا كه آتش در ميان آب مي گشت
23- عجايب صنعتي ديدم در اين دشت دو اسم زنده دارد از دو حيوان
24- عجايب لعبتي زرد است و بي جان رعنا پسران شوخ و دلكش دارد
25- شيراز پري رخان مهوش دارد بنگر كه دلم از تو چه خواهش دارد از هر سر مصرعي حروفي بردار نه در دارد نه ديوار و حصاري
26- عجايب گنبد والا تباري درونش هست لشكر بيشماري بنازم قدرت پروردگاري پريرويان به بستان تازه ديدم
27- عجايب صنعت ناديده ديدم به يك محمل دو صد دردانه ديدم! چو دست بردم گل از باغش بچينم همه چادر سفيد سينه بلوري
28- از آن بالا مياد يك دسته حوري چون به سن سي رسد بچه شود!
29- دختري چارده ساله بالغ شود پرش سيب و گلابي
30-دستمال آبي آبي چشمه آبش را ببين شط فراتش را ببين
31- گنبد سرخ چمني ،توش گل سرخ يمني لب تا لب آن ميان زنجير است
32- در خانه ما درخت انجير است آبش بخورم كه گوئيا چون شير است! خنجر بكشم ميانه را پاره كنم اهل حقه تمام سر بسته
33- حقه اي ديده ايم در بسته صاف و رنگين به يكديگر بسته! همه ياقوت رنگ و لعل صفت داس ظفرم چو كشت دولت دروند
34-من خود كج و راستان زمن راست روند از هر طرفي زمزمه زه شنوند! پشت از پي خدمت چه كنم خم كه و مه زنده نبود تا نكني زاتش بريان
35- چيزي چه بود مرده به يك كنج نهاده سرش تا نبري نگويد خبر ؟
36-چه چيز است ، مرغي است بي بال و پر صد پاره تنش بود ولي به يك پاي نگون
37- آن چيست كه روز مي نمايد شبگون همچون عاشق زچشم او ريزد خون؟ چون ناز كني تنش ز اندازه فزون به شباهت نظير يكدگر است 38- آن چه باشد كه زرد مثل زر است معدنش در ميان دشت و در است ؟ قيمت آن بسي گران نبود پاي او غرق در دل خاك است
39- آن چه باشد كه سر بر افلاك است گوشت شيرين و استخوان چاك است ؟ رنگ او سرخ و زرد و گاه سياه اندر صف مردان خدا جا دارد 40- آن چيست كه جا به كوه و صحرا دارد سيصد سر و ده شكم دو صد پا دارد از هيبت او جمله بلرزد عالم مشاطه زلف دلبران است
41- آن چيست كه پيك عاشقان است رقص چمن از نواي آن است ؟ خنديدن گل ز بوسه اوست روز و شب گردد و قدم نزند
42- چيست گردنده يي كه دم نزند برف بارد و ليك دم نزند ؟ نعره او به سان شير بود اهل حقه ، تمام سر بسته
43- حقه اي ديده ايم در بسته صاف و رنگين به يكديگر بسته! همه ياقوت رنگ و لعل صفت وز آتش سرخش تاج و افسر دارد
44- اين چيست كه تاج نقره بر سر دارد بر گردنش از هر طرفي زنجير است ؟ نا كرده گناه روي او چون قير است جفتند ولي زهم جدايند 45- يك جفت كبوترند ابلق از كالبدشان برون نيايند پرواز كنند گرد عالم برسر هر شاخ او سه دختر افسونگر است
46- اژدري ديدم كه او چارشاخ اندر سراست هر پسر را بيس و چار فرزند ديگر درخور است برسر هردختري بنشسته باشد سي پسر اندر كف مهوشان موزون گردد
47- آن چيست كز او حسن بت افزون گردد چون آب بدو رسد همه خون گردد سبز است تنش تا نرسد آب بدو كهربا پيكر و آدم دم و فولاد سر است؟
48-آن چيست كه برسينه خصمش گذرست بار دوم كه زاد جان آورد!
49- بار اول كه زاد بي جان بود در يك گلاب پاش دو رنگ گلاب چيست ؟
50- دارم سوال خواجه بفرما جواب چيست آتش بدو رسيدن و بستن ، جواب چيست؟ سرماي زمهرير كه يخ بست او نبست
.
.
.
.
.
اینم جوابش که کسی نتونست حل کنه:
1--كتاب 2-اشك چشم 3- چغندر 4- شاه توت يا توت سياه 5- چشم 6- عنكبوت 7- پياز 8- انگور 9-خربزه 10-ليمو شيرين 11-ماه و ستارگان و خورشيد 12- لاكپشت 13-هندوانه 14- قليان 15- پسته 16- بادمجان 17- برف و يخ 18- نعل اسب 19- هوا پيما 20- ملخ 21- ماه 22- شمع 23- سماور 24- خر بزه 25-شراب 26- خشخاش 27- انار 28- كبوتر 29- ماه 30- آسمان و ستارگان 31- هندوانه 32- نارگيل 33- انار 34- كمان 35-شمع 36- نامه 37- شاتوت 38- هويچ يا زردك 39- نخل 40- شير به حروف ابجد 41- نسيم-باد 42-آسياب 43- انار 44- سر قليان 45- زمين و ماه 46- سال، فصل ، شبانه روز و 24 ساعت 47- حنا 48-تبرزين 49- تخم مرغ 50- تخم مرغ
1-آن چيست كه بي زبان سخن مي گويد بي پرده ز كار اين و آن مي گويد با آن كه در او نيست نه دندان و نه لب بي هدف ره مي برد با قلب خون
2- چيست آن ، كز چشمه اي آيد برون مي شود از سنگ سختي سر نگون مدتي بر دشت خشكي چون برفت بيرون و درون شهر جايي دارد
3- آن چيست كه ارغوان قبايي دارد مانند دم موش پايي دارد. گرد است و مدور است و تاجش بر سر صد پاره تنش ، ولي ز يك پايه نگون 4- آن چيست كه روز مي نمايد شبگون همچون دل عاشقان فرو ريزد خون چون دست به او نهي ز اندازه فزون اندر وسطش كشتي قير اندوده
5- جامي است در او آب خوش و آسوده بر جاي نشسته و جهان پيموده كشتي باني در آن به رنگ دوده خود جامه همي بافد و او باشد عريان
6-آن چيست كه خودريسد و خود بافد جامه پوست در پوست گرد يكديگر
7- چيست آن گرد گنبد بي در رخش از آب ديده گردد تر هر كه بگشايد اين معما را گاهي حلال و طيب ، گاهي حرام مطلق
8- آن چيست گرد و كوچك ، آويز و معلق گرد است و دراز و در ندارد
9-آن چيست كه پا و سر ندارد جز نام دو جانور ندارد اندر شكمش ستارگانند اندام ظريف چون صنوبر دارد
10-آن چيست قباي زرد در بر دارد تلخ است ولي طعمي چو شكر دارد زرد است و معطر آيد به مشام با هزاران سوار مي گرديد
11- چيست آن پادشاه هفت اقليم آمد و فوج شاه در پيچيد ناگهان يك سوار زرد نقاب چار پاست ، نه كه گاو است
12- سخت است , نه كه سنگ بيابان گرد است ، نه كه مرد است تخم ريز است ، نه كه مرغ است كليد آهنين قفلش گشايد
13- كدام است گنبدي كه در ندارد ز هر بچه دو صد مادر بزايد هزاران بچه دارد در شكم بيش كه ندارد به آشيانه قرار
14- چيست آن مرغ آتشين منقار و قنا عذاب النار ؟ شب و روز اندر آب مي گويد سرخ و سبز و سپيد پوشيده
15- چيست آن لعبت پسنديده با دو صد احترام خوابيده ؟ در ميان دو كاسه چوبين رخت سيه و سبز كلاهي دارد
16- آن چيست كه در برگ پناهي دارد من در عجبم كاين چه گناهي دارد؟ پوستش بكنند و سينه اش چاك كنند گر آب تني كني، تنش آب شود
17- آن چيست كه در سه و قت كمياب شود گر سرد شود ، زندگي از سر گيرد؟ گر گرم شود گريه كند تا ميرد از خمي هر دو سر به هم دارد
18- اين چه باشد كه پشت خم دارد صد مني را به پشت بر دارد ؟ وزن او نيست خود به صد مثقال پرنيان پيكر و آهن دل و فولاد پر است ؟ 19-آن چه مرغيست تا اوج هوا رهسپراست كاندرين صحرا بديدم يك عجايب جانور
20-يك معما از تو پرسم اي حكيم پر هنر پاي او مانند اره ، شير سينه، اسب سر مور چشم ومار دم كركس پرو عقرب شكم نيم پر شد پر تهي ، يعني چه چيز ؟
21- يك معما با تو دارم، اي حكيم با تميز مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال من است
22-بلبل اين باغم واين باغ بستان من است هر كه حل كرد اين معما پيرو استاد من است استخوانم نقره و اندر شكم دارم طلا كه آتش در ميان آب مي گشت
23- عجايب صنعتي ديدم در اين دشت دو اسم زنده دارد از دو حيوان
24- عجايب لعبتي زرد است و بي جان رعنا پسران شوخ و دلكش دارد
25- شيراز پري رخان مهوش دارد بنگر كه دلم از تو چه خواهش دارد از هر سر مصرعي حروفي بردار نه در دارد نه ديوار و حصاري
26- عجايب گنبد والا تباري درونش هست لشكر بيشماري بنازم قدرت پروردگاري پريرويان به بستان تازه ديدم
27- عجايب صنعت ناديده ديدم به يك محمل دو صد دردانه ديدم! چو دست بردم گل از باغش بچينم همه چادر سفيد سينه بلوري
28- از آن بالا مياد يك دسته حوري چون به سن سي رسد بچه شود!
29- دختري چارده ساله بالغ شود پرش سيب و گلابي
30-دستمال آبي آبي چشمه آبش را ببين شط فراتش را ببين
31- گنبد سرخ چمني ،توش گل سرخ يمني لب تا لب آن ميان زنجير است
32- در خانه ما درخت انجير است آبش بخورم كه گوئيا چون شير است! خنجر بكشم ميانه را پاره كنم اهل حقه تمام سر بسته
33- حقه اي ديده ايم در بسته صاف و رنگين به يكديگر بسته! همه ياقوت رنگ و لعل صفت داس ظفرم چو كشت دولت دروند
34-من خود كج و راستان زمن راست روند از هر طرفي زمزمه زه شنوند! پشت از پي خدمت چه كنم خم كه و مه زنده نبود تا نكني زاتش بريان
35- چيزي چه بود مرده به يك كنج نهاده سرش تا نبري نگويد خبر ؟
36-چه چيز است ، مرغي است بي بال و پر صد پاره تنش بود ولي به يك پاي نگون
37- آن چيست كه روز مي نمايد شبگون همچون عاشق زچشم او ريزد خون؟ چون ناز كني تنش ز اندازه فزون به شباهت نظير يكدگر است 38- آن چه باشد كه زرد مثل زر است معدنش در ميان دشت و در است ؟ قيمت آن بسي گران نبود پاي او غرق در دل خاك است
39- آن چه باشد كه سر بر افلاك است گوشت شيرين و استخوان چاك است ؟ رنگ او سرخ و زرد و گاه سياه اندر صف مردان خدا جا دارد 40- آن چيست كه جا به كوه و صحرا دارد سيصد سر و ده شكم دو صد پا دارد از هيبت او جمله بلرزد عالم مشاطه زلف دلبران است
41- آن چيست كه پيك عاشقان است رقص چمن از نواي آن است ؟ خنديدن گل ز بوسه اوست روز و شب گردد و قدم نزند
42- چيست گردنده يي كه دم نزند برف بارد و ليك دم نزند ؟ نعره او به سان شير بود اهل حقه ، تمام سر بسته
43- حقه اي ديده ايم در بسته صاف و رنگين به يكديگر بسته! همه ياقوت رنگ و لعل صفت وز آتش سرخش تاج و افسر دارد
44- اين چيست كه تاج نقره بر سر دارد بر گردنش از هر طرفي زنجير است ؟ نا كرده گناه روي او چون قير است جفتند ولي زهم جدايند 45- يك جفت كبوترند ابلق از كالبدشان برون نيايند پرواز كنند گرد عالم برسر هر شاخ او سه دختر افسونگر است
46- اژدري ديدم كه او چارشاخ اندر سراست هر پسر را بيس و چار فرزند ديگر درخور است برسر هردختري بنشسته باشد سي پسر اندر كف مهوشان موزون گردد
47- آن چيست كز او حسن بت افزون گردد چون آب بدو رسد همه خون گردد سبز است تنش تا نرسد آب بدو كهربا پيكر و آدم دم و فولاد سر است؟
48-آن چيست كه برسينه خصمش گذرست بار دوم كه زاد جان آورد!
49- بار اول كه زاد بي جان بود در يك گلاب پاش دو رنگ گلاب چيست ؟
50- دارم سوال خواجه بفرما جواب چيست آتش بدو رسيدن و بستن ، جواب چيست؟ سرماي زمهرير كه يخ بست او نبست
.
.
.
.
.
اینم جوابش که کسی نتونست حل کنه:
1--كتاب 2-اشك چشم 3- چغندر 4- شاه توت يا توت سياه 5- چشم 6- عنكبوت 7- پياز 8- انگور 9-خربزه 10-ليمو شيرين 11-ماه و ستارگان و خورشيد 12- لاكپشت 13-هندوانه 14- قليان 15- پسته 16- بادمجان 17- برف و يخ 18- نعل اسب 19- هوا پيما 20- ملخ 21- ماه 22- شمع 23- سماور 24- خر بزه 25-شراب 26- خشخاش 27- انار 28- كبوتر 29- ماه 30- آسمان و ستارگان 31- هندوانه 32- نارگيل 33- انار 34- كمان 35-شمع 36- نامه 37- شاتوت 38- هويچ يا زردك 39- نخل 40- شير به حروف ابجد 41- نسيم-باد 42-آسياب 43- انار 44- سر قليان 45- زمين و ماه 46- سال، فصل ، شبانه روز و 24 ساعت 47- حنا 48-تبرزين 49- تخم مرغ 50- تخم مرغ
آن چیست که چه پرباشدوچه خالی وزنش یکی است
2-یک زن وشوهرهفت پسردارندوهرپسریک خواهراین خانواده چندنفرند
3-آن چیست که دررادیو ودریامشترک وهردوآن رادارند
4-آن چیست سفیداست قندنیست ریشه دارد درخت نیست
5-آن چیست سخت است ولی سنگ نیست تخم می گذاردومرغ نیست چهارپا داردوسگ نیست
6-چه پرنده ای است اگرنامش رابرعکس کنیم نام پرنده دیگری می شود
7-آن چیست که باگریستن اسمان اشک آن روان می شود
8-بالای آن جای حساب است،پایین آن بازی تاب است
9-آن کدام گیاه است که اگرنصفش کنی نیم آن لنگ ونیم دیگرش غصه باشد
10-آن چیست به قدر یک گلابی ست.هم سرخ وسفیدوسبزوآبی ست.مه نیست ولی چوماه روشن.بی جان بود وستانداوجان.محفوظ همیشه درحبابی ست
11-آن چیست که پراشک بود دامن او.ازدورچه استخوان نماید تن او.می سوزدومی گویدواین شدفن او.خواهی که شودزده بزن گردن او
12-آن چیست می خوردخون سیاه می رود راه سفید
13-آن چیست اولم هست خانه ومسکن .دومم کشوری ورای ختن.همه ام هست جزوادویه.طبع شدگرم ازان وتنددهن
14-آن چیست من می روم واومی ماند
15-سه دکان تودرتواولی چرم فروش دومی پرده فروش سومی یاقوت فروش
16-آن جیست درختی راکه ایزدآفریده.دوده شاخه بهرش برگزیده.که به هرشاخه ای سی برگ دارد.به هربرگش دودانه میوه دارد
17-آن چیست که همه خورده اندجزحضرت آدم
18-آن چیست که همه می بینندولی خدانمی بیند
19-آن چیست که همه دارندولی اکرم (ص) ندااشت
20-آن چیست که خداوند آن رابه زنان واگذارنکرد
21-آن کدام زمین است که ازاول خلقتش تاکنون فقط یک بارخورشید به آن تابیده
22-آن کدام یکی است که دونمی شود وکدام دوتااست که سه تانمی شود
23-چهارحرف است نام مطلوبی.که تمنای اهل عالم گشت.هست جهانی چنان عجیب.یکی اگرکم کنی بماندهشت
24-آن چیست که مالک ازداشتن ان بی نصیب ومستاجردارا است
25-آن چیست که با یک نجوا می توان شکست
26-آن چیست که دوچشم دارد و وقتی انگشت به چشمانش فرو می کنی گوشهایش تیزمی شود
27-آن چیست که درهرقرن یک بارودرهردقیقه دوبارمی آیدولی درسال هیچ وقت نمی آید
28-آن چیست که برخی حیوانات دردهان وبعضی دردم دارند
29-آن کدام سه هست که هرگزچهارنمی شود
30-از قول من و تو قصه ها می گوید.آن چیست که بی زبان سخن می گوید.بی پرده ز کار این و آن می گوید. با آن که در او نیست نه دندان و نه لب.بی هدف ره می برد با قلب خون
31- چیست آن ، کز چشمه ای آید برون.می شود از سنگ سختی سر نگون.مدتی بر دشت خشکی چون برفت.بیرون و درون شهر جایی دارد
32- آن چیست که ارغوان قبایی دارد.مانند دم موش پایی دارد. گرد است و مدور است و تاجش بر سر.صد پاره تنش ، ولی ز یک پایه نگون
33- آن چیست که روز می نماید شبگون.همچون دل عاشقان فرو ریزد خون.چون دست به او نهی زند اندازه فزون.اندر وسطش کشتی قیر اندوده
34- جامی است در او آب خوش و آسوده.بر جای نشسته و جهان پیموده.کشتی بانی در آن به رنگ دوده.خود جامه همی بافد و او باشد عریان
35-آن چیست که خودریسد و خود بافد جامه.پوست در پوست گرد یکدیگر
36- چیست آن گرد گنبد بی در.رخش از آب دیده گردد تر. هر که بگشاید این معما را.گاهی حلال و طیب .گاهی حرام مطلق
37- آن چیست گرد و کوچک ، آویز و معلق.گرد است و دراز و در ندارد
38-آن چیست که پا و سر ندارد.جز نام دو جانور ندارد اندر شکمش ستارگانند.اندام ظریف چون صنوبر دارد
39-آن چیست قبای زرد در بر دارد.تلخ است ولی طعمی چو شکر دارد زرد است و معطر آید به مشام.با هزاران سوار می گردد
40- چیست آن پادشاه هفت اقلیم.آمد و فوج شاه در پیچید ناگهان یک سوار زرد نقاب.چار پاست ، نه که گاو است
41- سخت است نه که سنگ.بیابان گرد است نه که مرد است . تخم ریز است نه که مرغ است.کلید آهنین قفلش گشاید
42- کدام است گنبدی که در ندارد.زهر بچه دو صد مادر بزاید،هزاران بچه دارد در شکم بیش.که ندارد به آشیانه قرار
43- چیست آن مرغ آتشین منقارو قنا عذاب النار ؟ شب و روز اندر آب می گوید.سرخ و سبز و سپید پوشیده
44- چیست آن لعبت پسندیده.با دو صد احترام خوابیده ؟ در میان دو کاسه چوبین.رخت سیه و سبز کلاهی دارد
45- آن چیست که در برگ پناهی دارد.من در عجبم کاین چه گناهی دارد؟ پوستش بکنند و سینه اش چاک کنند.گر آب تنی کنی، تنش آب شود
46- آن چیست که در سه و قت کمیاب شود.گر سرد شود ، زندگی از سر گیرد؟ گر گرم شود گریه کند تا میرد.از خمی هر دو سر به هم دارد
47- این چه باشد که پشت خم دارد.صد منی را به پشت بر دارد ؟ وزن او نیست خود به صد مثقال.پرنیان پیکر و آهن دل و فولاد پر است
48-آن چه مرغیست تا اوج هوا رهسپاراست.کاندرین صحرا بدیدم یک عجایب جانور
49-یک معما از تو پرسم ای حکیم پر هنر.پای او مانند اره ، شیر سینه، اسب سر، مور چشم ،مار دم ،کرکس پرو عقرب شکم.نیم پر شد پر تهی ، یعنی چه چیز
50- یک معما با تو دارم، ای حکیم با تمیز.مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال من است
51-بلبل این باغم واین باغ بستان من است.هر که حل کرد این معما پیرو استاد من است. استخوانم نقره و اندر شکم دارم طلا.که آتش در میان آب می گشت
52- عجایب صنعتی دیدم در این دشت.دو اسم زنده دارد از دو حیوان
53- عجایب لعبتی زرد است و بی جان.رعنا پسران شوخ و دلکش دارد
54- شیراز پری رخان مهوش دارد.بنگر که دلم از تو چه خواهش دارد از هر سر مصرعی حروفی بردار.نه در دارد نه دیوار و حصاری
55- عجایب گنبد والا تباری.درونش هست لشکر بیشماری .بنازم قدرت پروردگاری.پریرویان به بستان تازه دیدم
56- عجایب صنعت نادیده دیدم.به یک محمل دو صد دردانه دیدم! چو دست بردم گل از باغش بچینم.همه چادر سفید سینه بلوری
57- از آن بالا میاد یک دسته حوری.چون به سن سی رسد بچه شود!
58- دختری چهارده ساله بالغ شود.پرش سیب و گلابی
59-دستمال آبی آبی .چشمه آبش را ببین شط فراتش را ببین
60- گنبد سرخ چمنی ،توش گل سرخ یمنی.لب تا لب آن میان زنجیر است
61- در خانه ما درخت انجیر است.آبش بخورم که گوئیا چون شیر است! خنجر بکشم میانه را پاره کنم.اهل حقه تمام سر بسته
62- حقه ای دیده ایم در بسته.صاف و رنگین به یکدیگر بسته! همه یاقوت رنگ و لعل صفت.داس ظفرم چو کشت دولت دروند
63-من خود کج و راستان زمن راست روند.از هر طرفی زمزمه زه شنوند! پشت از پی خدمت چه کنم خم که و مه.زنده نبود تا نکنی زاتش بریان
64- چیزی چه بود مرده به یک کنج نهاده.سرش تا نبری نگوید خبر ؟
65-چه چیز است ، مرغی است بی بال و پر.صد پاره تنش بود ولی به یک پای نگون
66- آن چیست که روز می نماید شبگون.همچون عاشق زچشم او ریزد خون؟ چون ناز کنی تنش ز اندازه فزون.به شباهت نظیر یکدگر است
67- آن چه باشد که زرد مثل زر است.معدنش در میان دشت و در است ؟ قیمت آن بسی گران نبود.پای او غرق در دل خاک است
68- آن چه باشد که سر بر افلاک است.گوشت شیرین و استخوان چاک است ؟ رنگ او سرخ و زرد و گاه سیاه .اندر صف مردان خدا جا دارد
69- آن چیست که جا به کوه و صحرا دارد.سیصد سر و ده شکم دو صد پا دارد از هیبت او جمله بلرزد عالم.مشاطه زلف دلبران است
70- آن چیست که پیک عاشقان است.رقص چمن از نوای آن است ؟ خندیدن گل ز بوسه اوست.روز و شب گردد و قدم نزند
71- چیست گردنده یی که دم نزند.برف بارد و لیک دم نزند ؟ نعره او به سان شیر بود.اهل حقه ، تمام سر بسته
72- حقه ای دیده ایم در بسته.صاف و رنگین به یکدیگر بسته! همه یاقوت رنگ و لعل صفت.وز آتش سرخش تاج و افسر دارد
73- این چیست که تاج نقره بر سر دارد.بر گردنش از هر طرفی زنجیر است ؟ نا کرده گناه روی او چون قیر است.جفتند ولی زهم جدایند
74- یک جفت کبوترند ابلق.از کالبدشان برون نیایند پرواز کنند گرد عالم.برسر هر شاخ او سه دختر افسونگر است
75- اژدری دیدم که او چارشاخ اندر سراست.هر پسر را بیست و چار فرزند دیگر درخور است برسر. هردختری بنشسته باشد سی پسر.اندر کف مهوشان موزون گردد
76- آن چیست کز او حسن بت افزون گردد.چون آب بدو رسد همه خون گردد،سبز است تنش تا نرسد آب،بدوکهربا پیکر و آدم دم و فولاد سر است؟
77-آن چیست که برسینه خصمش گذرست.بار دوم که زاد جان آورد!
78- بار اول که زاد بی جان بود.در یک گلاب پاش دو رنگ گلاب چیست ؟
79- دارم سوال خواجه بفرما جواب چیست.آتش بدو رسیدن و بستن ، جواب چیست؟ سرمای زمهریر که یخ بست او نبست
80-از همه جا خبر داره نه دست داره نه پا داره.مکان و منزلش زیر زمینه!
81- اگر بر سر زند تاج مرصع.رو آتش می زاری ، یخش می بنده
82- کاسه چینی،آبش دو رنگه.درون او پر از بچه!
83- نه در داره نه دریچه.چار تا داداش تو یه قوطی
84- قوطی قوطی. سمر قوطی.سفید کنم لباس و رخت
85- یه میخ دارم دو سنگ تخت.فوری میره پای تو
86- بالا یک و پایین دو.هی قر بزن هی قل بزن
87- لبم به لبت،دستم به گردنت.دو روغن تو یه شیشه
88- اشیشه و مشیشه.آقا خوابیده دراز و باریک!
89- دالون دراز تنگ و باریک.چل عروس تو یه قوطی
90- چل قوطی چل بند قوطی.همه چادر سفید قوم کلونتر!
91- از اون بالا میاد یه گله دختر.گرده،نه گردکانه!
92- زرده،نه زعفرانه.اگه جات داری.یکیشو وردار!
93- دستمال انار ، پیش زن سالار.کسی رو ندارم بشمره!
94- سینی دارم پر گشواره.صداش نعره ی شیره
95- خودش دسته ی بیله
96- آن چیست که روز می دود و شب پاسبان اتاق است؟
97- آن چیست که امروز مهمان ماست، فردا نوبت شماست؟
98- آن چیست که اگر از ارتفاع زیاد به زمین افتد نمی شکند اما اگر در دخمه ای افتد می شکند؟
99- آن کدام جانور است که صبح با چهار پا ظهر با دو پا و عصر با سه پا راه می رود؟
100- آن چیست که روز و شب دستش را به کمرش زده وایستاده؟
101- آن چیست که من یکی دارم تو دو تا داری شاه سه تا و پسر پادشاه نه تا؟
102- آن چیست که در دنیاست، دنیا هم دراوست؟
103- آن چیست که تا اسمش را به زبان می رانی می شکند؟
104- آن چیست که هر چه آب در آن بریزند پر نمی شود؟
105- آن چیست که هر چه می دویم به آن نمی رسیم؟
106- آن کیست که برای همه ی مردم لباس می دوزد اما خودش لخت است؟
107- آن چیست که ما تصور می کنیم او را می خوریم اما در حقیقت او ما را می خورد؟
108- آن چیست که شیرین است و طعم ندارد، سنگین است و وزن ندارد؟
109- آن چیست که من می روم و او می ماند؟
110- آن چیست که بی علم و دانش ،همه چیز را همانگونه که هست آشکار می سازد؟
111- آن چیست که تا سرش را نبرند حرف نمی زند؟
112- آن چه کشوری است که در پیشانی ماست؟
113- آن چه کشوری است که در چشم ماست؟
114- آن چیست که هر چه آن را بیشتر بکشیم کوتاه تر می شود؟
115- آن چیست که هر چه آن را بیشتر بکشیم بلند تر می شود؟
116- آن چیست که اگر باشد (کور) است و اگر نباشد (کر) است؟
117- آن چیست که پدر و پسر دارند اما مادر ندارد؟
118- آن چیست که بسیارش کم است و آن چیست که کمش بسیار است؟
119- آن کدام یک است که دو نمی شود؟
120- آن کدام دو است که سه نمی شود؟
121- آن کدام سه است که چهار نمی شود؟
122- آن کدام چهار است که پنج نمی شود؟
123- آن کدام پنج است که شش نمی شود؟
124- آن کدام شش است که هفت نمی شود؟
125- آن کدام هفت است که هشت نمی شود؟
126- آن کدام هشت است که نه نمی شود؟
127-آن کدام نه است که ده نمی شود؟
128- آن کدام ده است که یازده نمی شود؟
129- اون چی چیه که روش نقرس ، زیرش طلا؟
130- اون چیه که مال توهست ، اما خودت کمتر ازهمه به کارش می بری؟
131- آن کدام درنده است که آدم سرش را می خورد؟
132- آن چیست که در میان (گربه) ، ماهی است؟
133- منظور از خروس بیوه چیست؟
134- فرق چینی و ژاپنی در چیست؟
135- آن چیست که پر و خالیش یک وزن دارد؟
136- خداوند متعال چه می خورد ، چه می پوشد و چقدر توانایی دارد؟
137- از صفر تا صد چند تا 9 وجود دارد؟
138- آن چیست که دو پا دارد و دو پای دیگر هم قرض می کند و می رود و کسی هم به گردش نمی رسد؟
139- آن چه گرد سبز رنگی است که اگر در آب بریزند،قرمز می شود؟
140- نام گلی است که باحذف کردن حرف اولش روی آب شناورمی شود
.
.
1-نوار 2-ده نفر 3-موج 4-دتدان 5-لاک پشت 6- غاز7-ناودان 8-ساعت پاندول دار 9-شلغم نیم آن لنگ است درمعنی 10-لامپ11-شمع 12-قلم نی 13-ادویه 14-ردپا 15-انار 16-سال ماه شب وروز 17-شیرمادر 18-خواب 19-سایه 20-رسالت پیغمبری 21-سطح رودخانه نیل 22-خدادونمی شود وشب وروز هم سه تانمی شود 23-بهشت 24-نقطه 25-راز 26-قیجی 27-حرف ق 28-نیش 29- مدرسه 30- کتاب 31-اشک چشم 32-چغندر 33-شاه توت یا توت سیاه 34- چشم 35-عنکبوت 36- پیاز 37- انگور 38-خربزه 39-لیمو شیرین 40-ماه و ستارگان و خورشید 41- لاکپشت 42-هندوانه 43- قلیان 44- پسته 45- بادمجان 46- برف و یخ 47- نعل اسب 48- هوا پیما 49- ملخ 50- ماه 51- شمع 52- سماور53- خر بزه 54-شراب 55- خشخاش 56- انار 57- کبوتر 58- ماه 59- آسمان و ستارگان 60- هندوانه 61- نارگیل 62- انار 63- کمان 64-شمع 65- نامه66- شاتوت 67- هویچ یا زردک 68- نخل 69- شیر به حروف ابجد 70- نسیم-باد 71-آسیاب 72- انار 73- سر قلیان 74- زمین و ماه 75- سال، فصل ، شبانه روز و 24 ساعت 76- حنا 77-تبرزین 78- تخم مرغ 79- تخم مرغ 80- باد 81- مار 82- تخم مرغ 83- انار 84- گردو 85- دست تاس( آسیاب دستی ) 86- شلوار 87- قلیان 88- تخم مرغ 89- شمشیر به همراه غلاف 90- قوطی کبریت 91- کبوتر های سفید 92- سکه ، اشرفی 93- آتش در منقل 94- آسمان و ستارگان 95-تفنگ 96- کفش 97- مرگ 98- تخمه 99- انسان در دوران زندگی 100- آفتابه 101- نقطه 102- چشم 103- سکوت 104- آبکش 105- سایه خود ما 106- سوزن 107- غصه 108- خواب 109- جای پا 110- آینه 111- نامه درون پاکت 112- چین 113- کره 114- سیگار 115- خط 116- حرف واو 117- نقطه 118- دوست و دشمن 119- خدا 120- شب و روز 121- ماه های فصل و اضلاع مثلث 122- چهار فصل 123- پنجه دست و پا 124- شش دانگ هر چیز 125- هفت طبقه آسمان و ایام هفته 126- هشت پا 127- اعداد یک رقمی 128-انگشتان دست و دهگان 129- تخم مرغ 130- اسم 131- شیر 132- گرمابه 133- خروس بدون حرف واو است که خرس می شود134- چینی می شکند ، اما ژاپنی نمی شکند. 135- نوار کاست و ویدئو 136- خداوند متعال غم بندگانش را می خورد ،عیب آنان را می پوشد و قدرتش بی انتهاست 137- بیست تا 138- دوچرخه 139- حنا 140- شقایق
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
چیستان و
آدرس psky.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.